۱۳۹۰ تیر ۲۲, چهارشنبه

بوزینه تنان , اسلام در ایران بخاک سپرده میشود.

فیروز نجومی

اگر نیک بنگری، آنان که بر جامعه ی اسلامی، جامعه ای که بر آن شریعت دین اسلام حاکم است و "ولی فقیه " حکم میراند، تنها بخش فوقانی بدن شان از جنس انسان است، یعنی سر آنها. تن شان، اما، تن بوزینه است. چرا که این موجودات توانایی تعقل و تفکر را دارا می باشند، ولی بسی محدود و تنگ و باریک. به جهان هستی از ته سوزنی مینگرند. نگاه آنان به انسان، نگاه بشری ست که در دوران طفولیت خود بسر میبرده است. بیابان گرد بوده است و صحرا نشین. نه خواندن میدانسته است و نه نوشتن، نه ریاضی. نه فیزیک، نه قوانین حاکم بر طبیعت را کشف کرده بود. نه انسان و توانایی های نهادین و ظرفیت های کسبی او را مورد چند و چون قرار داده بود و نه در کیستی و چیستی او به کاوش پرداخته بود. بوزینه تنان آنقدر در گذشته و احکام از پیش ساخته شده و پیشداوریهای 14 قرن پیش از این، غرق گردیده اند که بر آنچه تا این زمان از انسان به منصه ظهور رسیده است و جهانی که به دست خود آفریده است، دیدگان خود را بسته اند. نمیتوانند پذیرای این حقیقت باشند که رشد و تکامل انسان نا متناهی و نا محدود است.



البته بوزینه تنان بر آنند که مهم نیست که انسان به کدام قله ی رفیع در عرصه های گوناگون هستی، دست یابد. مهم نیست که حتی اگر به ته کهکشانها هم خود را برساند، همه در 1400 سال پیش از این در "قرآن کریم " پیش بینی شده است، زمانیکه برنامه ی زندگی بشر و هدایت وی به "صراط مستقیم،" را الله، خداوند یکتا و یگانه به رسول خود، محمد ابلاغ نمود، احکام و فرامینی که از ان دوران تا کنون مطلق و خشک و انعطاف ناپذیر و بلا تغییر مانده اند.



پس چه تعجب اگر موجوداتی که از سر، انسان و از تن، بوزینه اند، انسان را به حیوانی تقلیل دهند بر ساخته شده از دو عنصر شهوت جنسی و نیاز شکمی. انسان را مخزن شهوت می پندارند. در او چیزی جز شهوت، نمی یابند. همچنانکه برای سیری شکم نیز حاضر است دست خود را به هر نا شایستی، بشر آلوده نماید. ارضای شهوت نیز به سرکشی و زیرپا گذاردن اجکام شرعی میانجامد. یعنی که شکم و شهوت، هر دو میتوانند مخرب و ویرانگر باشند. اما شهوت ست که با گناه آلوده است و به تن لذت بخشد. شهوت که غلبه کند، انسان را از تسلیم خویشتن به الله و اطاعت بی چون و چرا از شریعت اسلام، باز میدارد. زیرا که هیچ نجوید و نخواهد مگر رضا و خشنودی، مگر لذت و التذاذ. لذت تن است که به بی بند و باری و هنجار شکنی میانجامد. شهوت، انسان را گمراه و منحرف میسازد و شور بر انگیز و عصیانگر. هرج و مر ج ببار آورد و انحطاط و تباهی، شرایطی که آشتی ناپذیر است و در ستیز و خصومت با اصل عبودیت و بندگی، بنیان آئین اسلامی.



بدین لحاظ ، تنها پائین تنه ی انسان است که در مرکز توجه بوزینه تنان قرار دارد. تمامی احکام فقاهتی که با ابزار اجتهاد از قرآن، کتاب آسمانی، استخراج شده است دارای یک هدف بیشتر نیستند: به بند کشیدن تن انسان، بویژه بخش پائینی آن. از انسان تنها بخش پائین تنه اش را می بیند. به سر او و آنچه در سر وی میگذرد اصلا اعتنایی ندارند. شهوت در پائین تنه خانه دارد ، نه در سر. پس آنرا باید به اطاعت و فرمانبر ی وا داشت. انسان پائین تنه خود را باید در تبعیت قواعد و مقرارت معین طهارت و غسل و تیمم در آورد تا نجاسات و آلودگی ها را از آن بزداید. تا آنگاه بتواند روزانه قامت تن را در برابر الله بشکاند. احکام فقاهتی نه تنها در برگیرنده ی احکام نماز و روزه و انواع و اقسام آب های پاک کننده ی نجاست از پائین تنه است بلکه در بر گیرنده همآغوشی و یا "نزدیکی " مرد و زن و مرد و مرد و انسان با حیوان نیز میشود، کنش هایی که اساسا از ناحیه پائین تنه ریشه برگیرد. "توضیح المسائل" آیت الله ها، بویژه آیت الله خمینی برای ترسیم دقیق اعمال طهارت از فرو بردن یک بند انگشت در مخرج گرفته تا چندین بار فشردن سر آلت در بین دو انگشت- استبرا- و آمیزش جنسی با حیوانات در اوایل انقلاب 57 ، شهرت بسیار یافته بود. بوزینه تنان بر آن باورند که با کنترل و به اسارت در آوردن پائین تنه، تمامی مسائل انسانی و اجتماعی حل خواهد گردید. شر از پائین تنه از لذت بری، بویژه التذاذ جنسی است که بر میخزد.



احکام به بند کشیدن تن نه تنها شامل احکام عبادت و نیز احکام "نکاح " میشود حتی که احکام "نگاه کردن " را هم در بر میگیرد که خود از پائین تنه بحرکت آفتد. آیت الله خمینی در توضیح المسائل خود در بخش "احکام نگاه کردن " با دقت بسیار، با همان دقتی که برای اندازه گیری آب "کر " که تا یک دهم مثقال هم به پیش میرود، به انواع نگاه در شرایط متفاوت و چه کسانی میتوانند بر صورت و یا بدن و یا "عورت " چه کسانی نگاه کنند، می پردازد و محرم ها و نا محرم ها و نگاه حرام و حلال را از یکدیگر مجزا میکند . وی خاطر نشان مینماید که بمنظور اجتناب از حرامی، صواب و احتیاط آن است که از نگاه کردن پرهیز نمود. اگر از سر ضرورت نگاه کردن به موی و رخ زن لازم گردید، نباید با قصد "لذت " همراه باشد، حکمی که برای زن نیز مصداق دارد. بعبارت دیگر، انسان برای نگاه کردن به انسانی دیگر، مثل تمام امور عبادی و غیر عبادی، بجای آنکه به عقل و خرد خویش رجوع کند، احکام استخراجی فقها از کلام الله را باید به تقلید و تبعیت بیآموزند، همچون حیوانی اهلی و خانگی.



اما در تمام رساله های مراجع تقلید و آموزش احکام فقاهتی، یک چیز صریح و روشن بیان میگردد: که وجود زن است که شهوت برانگیز است. هرچه در او هست از صدای او گرفته - که از امواج رادیویی و رسانه ای به محض قدرت رسیدن بوزینه تنان، خاموش گردید- تا رخ و موی سر و برجستگی های بدن، همه تحریک کننده غرایز مرد است. تن زن است که شهوت را در مردان بیدار میکند و به طغیان و کنش های زشت و پلید وا میدارد. الله به منظور آنکه شهوت را در مرد خفته نگاه دارد، زن را مکلف ساخته است که رخ و موی خود را بپوشاند و برجستگی های بدن خودرا اکیدا پنهان نماید، چنانکه گویی دارای شی ای شرم آور و شر انگیز را در بر خود پنهان دارد. مسلم است که افشان سازی موی سر، آرایش و ولایش صورت، نمایاندن قوزک پا و روسری های قیطانی و مانتو های تنگ و کوتاه از مصدادیق اصلی بد حجابی ولاجرم به فساد و هنجار شکنی و نیز به خطر انداختن امنیت اخلاقی جامعه میانجامد. در جمهوری اسلامی عدم رعایت مقررات حجاب و اختلاط جنسیت یکی از بزرگترین معضل های اجتماعی است که پس از گذشت 32 سال، بدون بکار گیری نیروهای امنیتی و انتظامی و گشت های مختلف ارشادی، اختفای وجود در پس حجاب و مرزهای مصنوعی بین زنان و مردان، در هم فرو میریزند.



اگرچه بوزینه تنان بر دوش نیروهای انتظامی و تیغ و تازیانه، تنبیه و مجازات، توانسته اند مردان را از زنان جدا نموده و نظم و انضباط حجاب را حاکم و جامعه را به مساجد و حوزه ها، تبدیل نمایند. با این وجود در تحمیل آن بر دانشگاه های ایران و بازسازی آنها در پی الگوی حوزه های علمیه، پس از گذشت بیش از سه دهه با شکست مواجه گردیده اند. بهمین دلیل، بوزینه تنی در مجلس شورای اسلامی، بنام آقای علی مطهری، فرزند معمار اصلی انقلاب اسلامی، آیت الله مرتضی مطهری، در پاسخ به بوزینه تن دیگری، آقای رئیس جمهور، محمود احمدی نژاد، که "طرح " عدم اختلاط جنسیت را "طرحی غیر عالمانه " و بدون در نظر گرفتن تبعات آن خوانده و امر به توقف اجرای آن داده بود، وی را "لیبرال" میخواند و پیش بینی میکند که همچنانکه از تصویب "قانون حجاب و عفاف،" جلوگیری بعمل آورده است، از اجرای طرح جدا سازی جنسیت ها در دانشگاه ها نیز سر باز میزند. چنانکه گویی آقای رئیس جمهور با مخالفت با طرح عدم اختلاط جنسیت ها قصد آن دارد که روابط جنسی را آزادی بخشد.



آقای علی مطهری، به رئیس جمهوری که بزعم وی در منجلاب لیبرالیسم غرق گردیده است، خاطر نشان میکند که:



"اگر بناست اختلاط آزاد باشد باید روابط جنسی هم مانند دنیای غرب آزاد باشد والا عوارض روحی و روانی در پی خواهد داشت. نمی توان بخشی از نظام خانوادگی و روابط زن و مرد را از اسلام گرفت و بخشی را از غرب . یا باید نظام اسلامی را در این حوزه پیاده کنیم یا نظام غربی. روش امثال جناب عالی مصداق« کج دار و مریز» است."



این گفتار سند گویایی ست مبنی بر قرار گرفتن سر یک عالم سیاستمدار، مجتهد دانشگاه دیده، بر بدن یک بوزینه،. سیاست پیشه ای که محور اندیشه اش چیزی جزپائین تنه انسان نیست. او هر گونه ارتباط و معاشرت و آمیزش دانشجویان را بستری برای آمیزش جنسی میداند. گویی در غرب اختلاط جنسی سبب آزادی روابط جنسی گردد. بوزینه تنان بر آن تصورند که چون قرآن را میخوانند، نخوانده، همه تاریخ جهان را از جمله تاریخ مبارزات زنان در کشورهای غربی و پستی بلندی های آن آگاه اند، تاریخی که در طی آن زنان پیوسته بسوی رهایی از یوغ مردان و شکستن تابوها فرهنگی گام های بلند برداشته اند. روشن است که به زنان در هر سه دین بزرگ جهان، ستم رفته است و التذاذ جنسی را شرم آورو زشت و گناه آلود می پندارند و آنرا نیز منع نموده اند، مگر بمنظور تولید مثل. اما در کشورهای غربی زنان توانسته اند از دوران تاریکی ، دورانی که مرد ارباب بشمار میرفت و زن رعیت، عاری از هر گونه حق و حقوقی -که هماکنون بر جامعه ی ایران حاکم است- عبور کنند. اگرچه فرهنگ غربی هنوز مرد محور است، اما زنان همدوش مردان در بازار کار و در میدان سیاست و مدیریرت حضور دایمی دارند و در رهبری جامعه نقش اساسی بازی میکند. زنان از مردان در حرفه های مختلف علم و مدیریت.بویژه در تحصیلات دانشگاهی سبقت گرفته اند. در جوامع غربی یک زن میتواند به مقام جنرال در ارتش برسد ، رئیس جمهور و وزیر امور خارجه شود. این زنان در جمع مردان میزیند. دست مردان را میفشرند، با مردان بر سر میز مذاکره و شام و ضیافت می نشیند، اما تا کنون خبری از روابط جنسی آنان با مردانی که تماس دارند بگوش کسی نرسیده است. در یک جامعه ی نسبتا آزاد بوده است که زن توانسته خود را بتدریج و از راه مبارزه به حق و حقوق انسانی خود دست یابد. در غرب چیزی بنام "آزادی جنسی " وجود ندارد. انسان بالغ آزاد است که در باره روابط جنسی خود با جنس مخالف تصمیم بگیرد. این یک حق طبیعی ست نه قانونی. نیاز جنسیت ها به یکدیگر چیزیست نهادین در سرشت انسانی. کی و چه وقت به روابط جنسی بپردازند یک تصمیم فردی و در اتخاذ این تصمیم دارای اراده ی آزاد اند، مفهومی که بوزینه تنی همچون آقای علی مطهری با آن بیگانه است. چرا که او انسان را همچون خود بنده ای بیش که اسیر پائین تنه اش است، نمینگرد. او کمال انسان را نه در آزادی بلکه در صعود به رفیع ترین قله تسلیم و اطاعت، می بیند..



. آقای علی مطهری، از پدر عالم و فقیه و فیلسوف و معمار اصلی جمهوری اسلامی، نقل میکند که:



"اصولًا اگر التذاذهاى جنسى و منظورهاى شهوانى در کار نیست چه اصرارى است که بیرون رفتن زن به این شکل باشد؟ چرا اصرار مى‏ورزند که دبیرستانهاى مختلط به وجود آورند؟"



در اینجا مطهری پدر، قصد نیت و اختلاط جنسیتها را زیر سوال می برد. زیرا که در منظر وی هر گونه اختلاطی بین جنسیت ها تنها میتواند به یک منظور بر قرار گردد: "التذاذ های جنیسی." مرد و زن نه باید به یکدیگر بنگرند، و دست یکدیگر را بفشرند و یا کنار هم بنشینند. همراه هم به کافه و کتابخانه بروند و به مطالعه بپردازند. همه ی این کنشها بزعم مطهری پیر، کنشهایی هستند گناه آلود چون نمیتواند همراه نباشد با التذاذ جنسی. واقعیت آن است که هیچ چیز مثل التذاذ جنسی، بوزینه تنان را بوحشت نمیاندازد. البته بنا بر شریعت اسلامی، از آن میتوانی بهره ور شوی اگر آنرا تابع احکام نکاح و زفاف نمایی آنگونه که الله مقرر داشته است و مراجع بزرگ تقلید از جمله امام خمینی تایید و تصدیق نموده اند. با این وجود التذاذ جنسی را زشت و پلید بشمار میآورند. برای جلوگیری از مظاهر التذاذ جنسی است که حجاب را برای زن اجباری نموده است تا مردان و زنان به اسارت غرایز جنسی خود در نیایند. اگر نبینند، نخواهند. جدا سازی زنان از مردان قرار است که میوه عفت و عفاف بدست دهد.

این در همان حالی است که پیامبر اسلام نماد فرمانروایی ست شهوتبار، چنان اسیر شهوت بود که نتوانست چشم از کودکی 6 ساله بردارد. هیچ زن زیبایی نبود که او نخواهد. مهم نبود که آن زن کیست و با وی چه نسبتی دارد، او را در بر میکشید و به تعداد زنان خود میافزود. آقای علی مطهری بدون شک آگاه از این حقیقت است. اما از زبان پیامبر نقل میکند که چگونه پیامبر، فرمان بر تعبیه دو درب ورودی برای مردان و زنان در مساجد بسازند که مباد تن مردان و زنان با یکدیگر تماس پبدا کند.



آقای مطهری افسوس میخورد که چرا دانشگاه ها تا کنون به حوزه های علمیه تبدیل نشده اند. او البته بر آنست که تمامی جامعه باید تبدیل به حوزه شوند، حوزه های علمیه ای که در ان استادان و دانشجویان و یا علما و فقها و طلبه ها، تسلیم و افتاده. بر شهوت و شکم غلبه یافته و به نماد پاکی و طهارت، تقوا و پرهیزکاری تبدیل شده اند.



اما بوزینه تنان، ابلهانی بیش نیستند که نمیتوانند چشم خود را بگشایند و نتایج زیانبار حجاب و جدایی جنسیت ها را مشاهده نمایند. بوزینه تنان بر آن تصورند که میتوانند با غرایز طبیعی انسان در افتند و با ابزار حجاب، شهوت انسان را به بند بکشند و "عفاف" را بر جامعه حاکم سازند. حال انکه سرکوب غرایز طبیعی لزوما آنها را خاموش و خفته نمیسازد بلکه در خفا و در زیر زمین به زیست میپردازند بدون هیچ قید و بندی. چرا که امری است پنهانی و دور از چشم نظاره گر و بازدارنده ی جماعت، بوقوع می پیوندد. هم چنانکه مصرف و تولید مشروبات الکلی به زیر زمین فرو رفت و به یکی از پر درآمدترین حرفه ها مبدل شد، التذاذ جنسی نیز در اعماق زمین فرو رفته است. روسپیگری دیگر حرفه چند زنان بالغ و عاقل نیست، سن روسپیگری در دوران حکومت حجاب و جدایی زنان از مردان به 13 سال-و شاید هم کمتردر حال حاضر- تقلیل یافته است. دیگر زنان مجرد و تنگدست از اقشار پائین جامعه نیستند که به روسپیگری میپردازند بلکه زنان مزدوج هستند و دانش آموزان و دانشجویان که رسمی و غیر رسمی، دست به تن فروشی میزنند نه برای التذاذ بلکه بمنظور امرار معاش. حجاب بجای ایجاد کار و اشتغال برای زنان، آنها را به فحشا و روسپیگری کشانده است. 32 سال تجربه حکومت اسلامی نشان میدهد که حجاب، فحشا و روسپیگری را سهل و ساده ساخته و بشدت رواج داده است. با چنین نتایج در خشانی است که آقای مطهری اصرار دارد که طرح عدم اختلاط جنسیت ها را در دانشگاه ها پیاده سازی کند.



مضاف بر این، حجاب، زنان را نه تنها از رفتار انزجار آمیز مردان مثل تنه زدن به زنان و توهین و تحقیر و زبان رکیک آن، مصون نداشته است بلکه احساس محرومیت را تشدید نموده و بر غیض و غصب و خشونت ، طرفین نسبت بیکدیگرافزوده است. چرایی افزایش تجاوز بعنف و زورگیری را باید در نظم و انضباط حجاب جستجو نمود، جنایتی که بطور روزانه اتفاق میافتد و هرگز کسی سخنی از آن نگوید. سوء استفاده، تجاوز ضرب و شتم زن، بخشی از زندگی روزمره ی درصد قابل ملاحظه ای از جامعه است. اما بوزینه تنان از آنجایی که نگران پایان سلطه حجاب اند، رای شان بر این قرار گرفت که تجاوز بعنف و زورگیری های اخیر ازجمله واقعه ی خمینی شهر در اصفهان و گلستان را رسانه ای کنند بلکه در کالبد مرده ی حجاب و جدایی جنسیت ها جانی تازه بدمند و با ایجاد ترس و وحشت، سلطه ی حجاب بر جامعه را تداوم بخشند. امام های جمعه هرگز نه زور گیری و نه تجاوز بعنف را نه تنها محکوم نکرده اند بلکه همه ی تقصیرات را در پای "بدحجابی " مینیویسد وآن را عامل قتل و جنایت اعلام میکند. پس لازم است که ملت به هوش باشد و در حرم خصوصی خود جانب احتیاط را بگیرند. مسلم است که اگر زن از سر تا پاخود را پوشانده نباشند، اگر صدای طرب و شادی آنان از دور بگوش مردان برسد، مردان عقل و خرد شان را از دست مینهند و به حیوانی درنده تبدیل میگردند. این زنان هستند که حیوانات درنده را پرورش میدهد نه نظام حجاب و عدم اختلاط جنسیتها که انسان را بحیوان تقلیل میدهد.



بوزینه تنان، حجاب را به نماد عفاف در جامعه اسلامی تبدیل ساخته اند، نمادی ظاهری و میان تهی. موضوعی بسیار جالت برای مبالغه و غلو گویی. حال آنکه در فضای تاریک زیر زمین، هم چنانکه فحشا بیداد میکند و خرید و فروش الکل رواج دارد، بسیاری از رفتار های هنجار شکن- در منظر بوزینه تنان، رواج یافته است که بیانگر رشد فرهنگی ست که روزی جامعه ی اسلامی را از درون منفجر میسازد. این فرهنگ زیر زمینی که دامنه و وسعت آن شناخته شدنی نیست، نه تنها باز ایستادنی نیست بلکه بسرعت در حال رشد است. بوزینه تنان با نشان دادن چهره واقعی شریعت دین اسلامی، شرایط دفن دین اسلام را فراهم آورده است، دینی که در ایران جان گرفت و زنده شد، در ایران نیز بخاک سپرده میشود.



fmonjem@gmail.com

rowshanai.org

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر