۱۳۸۸ اسفند ۲۲, شنبه

آخوند خراسانی: فقر در مردم غوغا می کند ولی اول امنيت بعدی سيری


خدمت در راه امنيت در نزد خداوند اجرا دارد، امنيت شعبي دارد و رسيدن به همه‌ي آنها مهم است، امنيت شامل امنيت مادي، اخلاقي و افكاري است كه امنيت افكاري بر همه مقدم است؛ امنيت افكاري اين است كه ان‌شاءالله شما بايد كاري كنيد كه در اين مملكت مجالسي كه موجب انحراف اعتقادي مردم است برچيده شود.
بايد به همت نيروي انتظامي، اصول عقائد مردم حفظ شود، محافل تبليغ مسيحيت، بهائيت، وهابيت، صوفي‌گري و ... ان‌شاءالله بايد به همت نيروي انتظامي برچيده شود، آفت مهم فكري از اين مجالس و مخافل پيدا مي‌شود، آنها مفسد و بزرگ‌ترين مخل امنيت كشور هستند
*** تنها راه رسیدن به آزادی، سنگسار هر چه زودتر این مردک خائن به وطن و همدستان و همفکران او.

۱۳۸۸ اسفند ۱۹, چهارشنبه

بسيج مسيج امسال زير لحافه


پسرک ترقه فروش حرف آخر را زد : عمو بخر ، به مولا اينا امسال هيچ ... نميتونن بخورن .

گفتم آخه با اينهمه فشفشه و ترقه و منوري که تو به من فروختي ، ممکنه به جرم بمب گذار بگيرنم . خنديد و گفت ، خوابيده بابا خوابيده . بسيج مسيج امسال زير لحافه . به مولا ... ندارند امسال پاپي مردم بشن . هر کي تو اين مدت از ما خريده همين رو ميگه . همه ميگن امسال اينا هيچ . . . نميتونن بخورن .

۱۳۸۸ اسفند ۱۸, سه‌شنبه

به‌ امید مرگ حکومت ظالم خامنه أی و مرگ خدا و رسول ساختگی آنها



تنها راه نجات ایران, سنگسار خامنه‌ای و طرفداران سنگدل او در خیابانها
و پایان حیات جمهوری اسلامی.

۱۳۸۸ اسفند ۱۷, دوشنبه

خدا کجاست ؟ خدایی که میگوید از رگ گردن به شما نزدیک ترم.

کجاست اون خدایی که میگوید حق ظالم را از مظلوم میگیرم؟ کجاست اون خدایی که میگوید مرگ و زندگی دست من است، یا اینکه میگویند تا وقتی خدا نخواهد برگی از درخت نمی افتد، کجاست تا زجه های مادرم را ببینید؟ کجاست تا شکستن من رو بشنود، کجاست تا آه مظلوم را از این مستبدان بگیرد.

این مستبدان می خواهند پازل ننگین سیاستشان را با کشتن من و امثال من تکمیل کنند، تا چهره واقعیشان را همچنان مخفی نگه دارند ولی ماه هیچ وقت پشت ابر نمی ماند، بلاخره یک روزی مشخص میشود، ایمان دارم انوقت انها هستند که محاکمه میشوند، عدل الهی باید در موردشان اجرا بشود.
مهدی. الف
زندانی سیاسی محکوم به اعدام
زندان رجایی شهر کرج
12 اسفندماه 1388

۱۳۸۸ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

«چارشنبه سوری» به هفت دلیل


زمزمه برگزاری مراسم چهارشنبه سوری امسال با محتوای ضد دیکتاتوری دارد آرام آرام به یک هلهله شادی بدل می‌شود. و می‌دانیم که هیچ چیز بیش از شادی و شادمانی، روضه خوانان مرگ پرست را مشوش نمی‌کند!


به هفت دلیل روشن، باید تمامی شب‌گریزان ایرانی، دست در دست، چهارشنبه سوری امسال را به عنوان شبی به روشنی روز در تاریخ مبارزات دموکراسی طلبی وطنمان ثبت کنند:


یک: چهارشنبه سوری، جشن باستانی و ملی ما ایرانیان است که نشان از قدمت تاریخی سه هزار ساله‌ی ملتی بزرگ دارد که چون آتشی فروزان از گردبادهای سهمناک تاریخ برگذشته، و گرمابخش‌تر از همیشه همچنان می‌درخشد. همین ویژگی یگانه، یعنی باستانی و ملی بودن، به تنهائی کافی است تا فرصت طلائی چهارشنبه سوری را برای نشان دادن برتری نور بر تاریکی از دست ندهیم.


دو: شبِ چهارشنبه سوری شبِ شادمانی و سرور و پایکوبی است و همین خصیصه، این شب را از شب‌های زاری و گریه و مویه متمایز می‌کند؛ شب‌هائی که دین فروشان حاکم برای پنهان داشتن نامردمی‌هایشان از دین‌باوران واقعی، با تمام توان به آن توسل می‌جویند و از احساسات مذهبیشان سوءاستفاده می‌کنند.


سه: تا آنجا که من اطلاع دارم جشنی به این طولانی و به این تنوع در هیچ فرهنگ بشری وجود ندارد. منظورم جشن نوروز ما ایرانیان است که از شب آخرین چهارشنبه سال آغاز می‌شود و تا مراسم سیزده به در، که دستکم دو هفته پس از آن است ادامه می‌یابد. مردم ما می‌توانند مراسم چهارشنبه سوری امسال را به عنوان سرآغاز نمایشی شاد و دل انگیز تلقی کنند که تا سیزده به در سال تازه ادامه خواهد یافت.


چهار: یکی از مهمترین ویژگی‌های چهارشنبه سوری، سراسری و کشوری بودن آن است. هیچ ده و قصبه و شهری نیست که محله‌هایش در چهارشبنه سوری مملو از پیران و جوانانی که شادمانانه از روی آتش می‌پرند نباشد. مرزهای جغرافیائی پایتخت و استان و شهرستان و روستا برچیده می‌شود و ایران یکپارچه فریاد شادمانه‌ی آزادی می شود


پنج: چهارشنبه سوری به عنوان سرآغاز نوروز، همواره جشنی فرامذهبی بوده و خواهد بود. بجز مشتی قشریون دین فروش که بویژه در طول امسال دستشان برای مذهبی‌ها هم رو شده و حنایشان پیش آن‌ها هم دیگر رنگی ندارد، همه‌ی مردم ایران با هر نگرش و اعتقادی در آن شرکت می کنند. مرزهای دروغین و غیر انسانی، که توسط دین فروشان معمم و مکلا میان خداباوران و بی‌خدایان، میان مسلمانان و یهودیان و بهائیان و مسیحیان و زرتشتیان و... کشیده شده برچیده می‌شود و ملت ایران در تمامیتِ با شکوهش جلوه‌گر می‌شود.


شش: فراقومی بودن چهارشنبه سوری نیز ویژگی برجسته دیگر آن است. این جشن شادمانه، کُرد و لُر و فارس و بلوچ نمی‌شناسد. ترکمن همانگونه از آتشی که در پشت اُبه‌اش در دشت ترکمن صحرا برافروخته می‌پرد که هموطن عرب‌تبار اهوازی در مقابل کلبه‌اش در نخلستان جنوب. دختر و پسر تهرانی با همان زبان با آتش حرف می‌زنند که زن و مرد گیلک: "زردی من از تو، سرخی تو از من!"


هفت: و بالاخره، و شاید از همه مهم‌تر، همین هفتمین ویژگی است که تنها به شرائط چهارشنبه سوری امسال ارتباط دارد. دنیا می‌داند که مرگ پرستان حاکم بر ایران از هرچه بوی ایرانی بودن بدهد بیزارند چرا که می‌دانند مرگشان در اتحاد همه ایرانیان با هم است. ندادن یک اجازه ساده برای گردهمائی مخالفان، و جلوگیری به هر حیلت از بیرون آمدن مردم، از همین وحشت ریشه می‌گیرد. «چارشنبه سوری» اما پادزهر هر حیلت را در گوهر خود دارد؛ گوهری که تلاش کردم رگه‌هائی از درخشش آن را در شش بند بالا بیاورم. مرگ‌سالاران در برخورد با این گردهمائی پراکنده در ابعاد میهن، به کلی عاجز خواهند بود. تمام ایران را با صدها هزار کوی و برزن که تجلی‌گاه مخالفان در شب چهارشنبه سوری خواهد بود را نمی‌توان اشغال نظامی کرد! طرفداران مرگ باوران حاکم، تنها ایرانیانی هستند که از هر جشنی بیزارند چه رسد به چهارشنبه سوری، نماد شادمانی. پس نمی‌توان آنان را از طریق سیمای زشت رهبری، و منبر زشت‌تر رمالان جمعه به این جشن فراخواند و با اتوبوس و قطار از اینجا و آنجا به جای معینی کشاند! و از همه شیرین‌تر فضای شادمانه‌ی حاکم بر شب چهارشنبه سوری است که نه فضای غم و آه و سینه و رنجیر زدن، که هوای پایکوبی و ترنم و لبخند است به فردای روشن آزادی که طلیعه‌اش از هم اکنون پیداست.

رضا علامه‌زاده