کجاست اون خدایی که میگوید حق ظالم را از مظلوم میگیرم؟ کجاست اون خدایی که میگوید مرگ و زندگی دست من است، یا اینکه میگویند تا وقتی خدا نخواهد برگی از درخت نمی افتد، کجاست تا زجه های مادرم را ببینید؟ کجاست تا شکستن من رو بشنود، کجاست تا آه مظلوم را از این مستبدان بگیرد.
این مستبدان می خواهند پازل ننگین سیاستشان را با کشتن من و امثال من تکمیل کنند، تا چهره واقعیشان را همچنان مخفی نگه دارند ولی ماه هیچ وقت پشت ابر نمی ماند، بلاخره یک روزی مشخص میشود، ایمان دارم انوقت انها هستند که محاکمه میشوند، عدل الهی باید در موردشان اجرا بشود.
مهدی. الف
زندانی سیاسی محکوم به اعدام
زندان رجایی شهر کرج
12 اسفندماه 1388
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر