۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه
۱۳۸۸ مهر ۲, پنجشنبه
تظاهرات ایرانیان با شعار :"قاتل بیا بیرون" مقابل هتل اقامت احمدی نژاد ...نیویورک...1 مهر 1388
http://www.youtube.com/watch?v=ec6wTP6LW_A&feature=player_embedded#t=12
۱۳۸۸ شهریور ۳۱, سهشنبه
احمدی نژاد تروریست در نیویورک ...
http://www.youtube.com/watch?v=BSocPqOKrME&feature=player_embedded#t=29
عکس: اولتيماتوم رژیم به دانشجويان همزمان با بازگشايي دانشگاه ها
با این اولتیماتوم ها، کاری از پیش نمی برند. مردم قبلاً به حرف بزرگتر از اینهاشون گوش نکردن، حالا زورشون به دانشجو جماعت رسیده؟ البته این نکته رو درست فهمیدن که:در روز قدس همه دیدیم که: "استبداد هیچ غلطی نمی تواند بکند."به رهبری تجاوزگر استبداد گفتیم: "از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر"نشان دادیم که: "اگر هر کداممان یک لیوان کوچک، آب بر پایه های پوچ استبداد دینی بریزیم، سیل کل آن را به همراه همه جهالتها، خشونتها و تجاورهای آن خواهد برد".روز قدس، تهران و شهرهای دیگر ایران را یک فریاد فرا گرفته بود، مرگ بر دیکتاتور.مردم سبز ایران در این روز حماسه ای دیگر آفریدند. شعار نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران، شعار غالب این روز بود.به امید آزادی،اما این پایان راه نیست. ما هنوز تا فتح قله آزادی و رهایی از چنگال استبداد، کمی فاصله داریم. از همین امروز خود را برای مناسبت هایی همچون 16 آذر و مناسبتهای مشابه قبل و بعد از آن آماده می کنیم. فکر کنم برای همین بود که یکی از شعارهای اصلی روز قدس، این بود که:ای رهبر کودتا، این آخرین پیام است،جنبش سبز ایران، آماده قیام است.گروه خبری دانشجویی موج سبزمتشکل از دانشجویان ایرانی داخل و خارج کشور
پیام شاهزاده رضا پهلوی به مناسبت آغاز سال تحصیلی ۸۹- ۱۳۸۸
نظام ولایت فقیهی که امروز بر سرزمین ما چیره شده است، برایند همه ی وارونه اندیشی ها و کژ کرداری های تاریخی ماست. این نظام نامقدس، همه آنچیزی را نمایندگی می کند، که با نخ جهل و با سوزن زور، به تاریخ ما کوک زده شده است؛ حکومت دینی، به عنوان وصله ی ناجور، وارونگی ایران و ایرانی ست، و امروز بر ما فرزندان راستین کوروش است، که به یاری خرد ِ روشنگر، کژی ها را راست کنیم، و وارونگی ها را، باز آراییم
===================
پیام شاهزاده رضا پهلوی به مناسبت آغاز سال تحصیلی ۸۹- ۱۳۸۸به نام خداوند جان و خردهم میهنانم،سال تحصیلی نوین در حالی آغاز می شود که ملت ایران سوگوار بهترین فرزندان اش است. سوگوار نداها و سهراب ها، سوگوار ترانه ها و مهدی های اش، سوگوار دختران و پسران شیردل و خردمندی که با آنکه هنوز در آغاز راه آموزش بودند، اما تنها و تنها با ایستادن بی قید و شرط شان در برابر ستم و نادانی، تنها و تنها با نه گفتن شان به دیو خشم و آری گفتن شان به ایزد مهر، بزرگ ترین درس ها را، نهایت دانایی را، به ما، و به جهان، آموختند: آزادگی!
پس به جاست که در آستانه ی این فصل یادگیری، هنر به یاد آوردن را از یاد نبریم و نام آن جاودانان سپند را، بزرگ بداریم: بر روان پاک یکایک شان، درود می فرستیم. دانش آموزان، دانش جویان، فرهنگیان،ایران ما دوران های تاریکی بسیاری را از سرگذرانده است، دوران هایی که چون امروز، در یک اشغال فرهنگی و تمدنی تمام عیار به سر می برده است. در چنین دوران هایی بوده است که ابن مقفع های مان را در تنور خلیفه سوزانده اند، حلاج های مان را، تا که اسرار هویدا نکنند، به دار خشک اندیشی و پی ورزی آویخته اند، و سهروردی هامان را، در زندان های دروغ باوران، به قتل رسانده اند. آری، بر ما، رنج دوران ها رفته است، با این حال اما، همواره ایستاده ایم، و به مرگ نه، و به زندگی، آری گفته ایم. آموزگاران، استادان، و پژوهشگران عزیزم،به خوبی آگاهم و می دانم که چگونه، بار غم نان بر دوش های شما سنگینی می کند، می دانم که شکستن قلم های تان را هنر می شمارند، می دانم که ولی فقیه بار دیگر دندان تیز کرده است تا قلب دانش را از سینه ی آبی این سرزمین برون کند و خرافه را جایگزین خردگرایی کند و فلسفه و دانش های انسانی را تا سطح علوم خفیه و اوراد غریبه پائین کشد، با این حال اما، فراموش نکنید که همه ی این ها، نعره های برامده از افسردگی دیوی رو به مرگ بیش نیست؛ هر روز که می گذرد، از حجم تاریکی کم، و بر بار روشنایی افزوده می شود. عزیزانم،دبیرستان در فرهنگ ما، که دبستان و دانشگاه نیز برایندی از آن هستند، همواره جای آموزش راستی و نیکی و پرهیز از دروغ و بدی بوده است، نظام اهریمنی ولی فقیه اما، با پیروی از طبیعت وارونه و سنت راستی ستیزانه اش، کوشیده است که دروغ را جایگزین راستی، و بدی را جایگزین نیکی گرداند و از این طریق، سامانه ی ارزشی فرهنگ کهن ما را، دچار اختلال درونی و تناقض کند. از این رو، روشن است که اول مهر ماه، که روز تجدید پیمان اهل دانش و فرهنگ با روشنایی و خرد است، برای متولیان تاریک منشی و نگون اندیشی، برای نگهبانان دشت های بی فرهنگی، کابوسی مرگ آور باشد. کمر این نظام دوزخی، که از روز نخست برای کشتن دانش و شکستن اندیشه آمد، تا که در فقدان دانایی و آزادی، دولت ضحاک را برپا دارد و تاریکی و خشم را بر ایران ما چیره کند، در نهایت به دست خود اهل خرد، یعنی در دانشگاه است که شکسته خواهد شد. هم میهنانم،نظام ولایت فقیهی که امروز بر سرزمین ما چیره شده است، برایند همه ی وارونه اندیشی ها و کژ کرداری های تاریخی ماست. این نظام نامقدس، همه آنچیزی را نمایندگی می کند، که با نخ جهل و با سوزن زور، به تاریخ ما کوک زده شده است؛ حکومت دینی، به عنوان وصله ی ناجور، وارونگی ایران و ایرانی ست، و امروز بر ما فرزندان راستین کوروش است، که به یاری خرد ِ روشنگر، کژی ها را راست کنیم، و وارونگی ها را، باز آراییم. ایرانیان، ایران، گهواره ی خرد، سرزمین روشنگری و احترام به طبیعت، و بوم اندیشه های شاد است. ایران همان سرزمینی ست که روزی در جندی شاهپورهای اش، پژوهشگرانی از چهار سوی جهان برای کسب دانش و داد و ستد بینش گرد هم می آمدند، ایران همان سرزمینی ست که روزی تیسفون اش پناهگاه بزرگ ترین فیلسوفان فراری اروپا بود، ایران همان سرزمینی ست که دانشمندان نیک اندیش اش نخستین دانشنامه ی جهان بشری را پایه گذاری کردند؛ هم میهنانم، به راستی که برای چنین سرزمینی که همواره مهمان دار دانش و میزبان گشاده دست دانشمندان بوده است، مایه ی شرم و سرافکندگی است که امروز در اش، در آستانه ی هزاره ای نوین، نه تنها اندیشیدن جرم باشد و جای اندیشه ورز در زندان، بلکه حتا نوادگان همان فیلسوفان فراری دیروز را نیز، بطور غیابی در دادگاه محکوم کنند و افکار شان را، به جوخه ی اعدام سپارند. به تیغ سپردن و تبر آجین کردن اندیشه و اندیشه ورز، این است آن سنت ننگینی که خمینی پایه اش گذاشت، و امروز، خامنه ای، بر ژرفنای پلیدی های اش می افزاید. فرهنگیان،اشغال فرهنگی و تمدنی با خود مقاومت فرهنگی و تمدنی نیز می آورد. فردوسی ها و خیام ها، بیرونی ها و ابن راوندی های ما، قله های سنت مقاومت در برابر بیگانگان اند. امروز این بر همه ی اهل فرهنگ است که سنت مقاومت را به فرزندان میهن بیاموزند و اجازه ندهند که ضحاکان زمان، بر سفره ی مغز جوانان این سرزمین کهن بنشینند. ترانه های خیام و سرودهای فردوسی پادزهر سم مهلکی اند که نظام ولایت فقیه و سنت تاریک اندیشانه ای که بر آن استوار است، به زور، در کام فرهنگ و تمدن ایرانزمین فروریخته اند؛ به آن آتشی که هیچ گاه در دل هیچ یک از ما نخواهد مرد ایمان داشته باشیم و مشعل خردی را که فردوسی ها و خیام ها در برابر تازش تاریک اندیشان نگه اش داشتند و نگذاشتند که خاموش شود، در چهارگوشه ی میهن، بالا بگیریم. هم میهنانم،قفل هر دانشی را، با کلید زبان همان دانش باز می توان کرد و قفل هر تمدنی را، با کلید زبان همان تمدن. ایران ما، که در پیوندگاه همه ی فرهنگ ها و در نقطه ی وصل همه ی تمدن ها جای گرفته است، برای پائیدن و بر جای ماندن، همواره راهی نداشته است جز آموختن زبان همه ی تمدن ها، و در پر شکوه ترین دوران های اش نیز، نقش میانجی و مترجم بزرگ تمدنی ای را بازی کرده است، که دست تمدن های دیگر را در دست یکدیگر نهاده است. و اینگونه بوده است که جهان در ایران، همواره صلح تمدنی خود را جسته، و در بسیاری گاه ها نیز، یافته است. عزیزانم،اکنون صده هاست که این بازیگر بزرگ تاریخ تمدن، یعنی ایران ما، آنگونه که باید و شاید، دیگر به زبان تمدن خویش آشنا نیست. پرسش این است: در غیاب آشنایی با زبان تمدن خود، چگونه می توان تمدن های دیگر را به گونه ای بایسته فهمید، و مهم تر از آن، به درون یک گفتگوی تمدنی گام نهاد و از پس نقش میانجی گرانه و صلح آورانه ای که تاریخ بر دوش ما گذاشته است برآمد؟ چگونه می توان پایه های تمدن اروپا، یعنی آتن و روم را فهمید، در حالی که پایه های تمدن خود، یعنی تیسفون و شوش را به خوبی درنیافته ایم؟ چگونه می توان تمدن سترگ چین و یا فرهنگ غنی هند را درک کرد، در حالی که هنوز از درک موزون تاریخ پر شکوه خود برنیامده ایم؟ راست این است که پیشفرض هر گفتگوی تمدنی، نخست، یک گفتگوی درونی با تمدن و فرهنگ خویش است. تنها از گذر شناخت خود است که می توان به شناخت غیر برآمد. پس برای آنکه جهان را بشناسیم، نخست باید که ایران را بشناسیم.دانش آموزان، دانشجویان، فرهنگیان،به باور من، ایران ما، به همان اندازه که نمی تواند و در طبیعت اش نیست که در را به روی تمدن ها و فرهنگ های دیگر بربندد، به همان سان نیز نمی تواند و در طبیعت اش نیست که ریزه خوار خوان فرهنگ ها و تمدن های دیگر باشد. عزت نفس ملت کهن ما، چنین امری را برنمی تابد. پس بیائیم و در آغاز این فصل نوین، با یکدیگر پیمانی فرهنگی بندیم، دست در دست یکدیگر نهیم، و ایران مان را باری دیگر از ریشه، باز اش یابیم و باز اش آراییم و باز اش سازیم. درخت، هر چه کهن سال تر، ریشه های اش تنومندتر، و در باغ پر گل تمدن ها، کدامین درخت کهن سال تر از درخت تمدن ایران ما؟ زبان های ایرانی را، زبان کوروش ها و داریوش ها، زبان جاماسب ها و بزرگ مهرها را به فرزندان ایرانزمین بازآموزیم و شرایطی را فراهم کنیم، که ایرانی، در هر کجا که هست، مفسر ایران، و صاحب امتیاز تمدن ایرانی باشد. دوام ما، به مثابه ی یک ملت فرهنگی، در این حق و امکان تفسیر نهفته است. هم میهنانم، ایران را، در ریشه های اش بجوییم و دوباره، نه با نگاهی رویه نگر، بلکه با چشمی مرکب و ژرف بین، کشف اش کنیم. ما، به عنوان میراث داران یک تمدن مادر و زایا، می توانیم جهان مان را با همدلی و هم اندیشی و هم توانی، از تاریکی به در آوریم و به سوی روشنایی، تندرستی، و شادی برانیم. اگرچه اینک روزهای سختی را پشت سر می گذاریم، اما شکی نداشته باشیم، که پیروزی با ماست. خداوند نگهدار ایران باد
رضا پهلوی اول مهر ماه ۱۳۸۸
۱۳۸۸ شهریور ۳۰, دوشنبه
۱۳۸۸ شهریور ۲۹, یکشنبه
حالا همه دنیا میدانند پاسداران خامنه ای لواط کارند واسلام نابشان آکنده از تجاوز جنسی است !
حالا همه دنیا میدانند پاسداران خامنه ای لواط کارند واسلام نابشان آکنده از تجاوز جنسی است !
ایران ب ب ب
این روزها مهمترين خبر رسانههای استراليا دربارهی دنيس فرگوسن (سردار پاسدار دنیس فرگوسن ) است که بعد از 14 سال از زندان آزاد شده. اصل خبر به زبان انگلیسی اینجا است .
جرم او اين بوده که 14 سال پيش سه تا بچه را دزديده و برده توی يک متل در کوئينزلند و بهشان آزار جنسی رسانده و تجاوز کرده. حالا به ابتدای اسم ايشان يک صفت (Paedophile) هم اضافه کردهاند . بعد از آزاد شدن از زندان آمده بوده توی بريزبن زندگی کند اما هر جا رفته با اعتراض ساکنان محل روبرو شده و دست آخر رفته است سيدنی. باز توی سيدنی هم مردم محلی که فرگوسن در آنجا سکونت داشته معترض دولت ايالتی شدهاند که اين بابا مورد اطمينان نيست و ما میترسيم در کنار او زندگی کنيم. حالا فرگوسن تبديل شده به يک گرفتاری برای دولت فدرال چون نمیدانند با او بايد چه کار کرد. جالبش هم اين است که ديروز او را ديدهاند که داشته توی خيابانهای سيدنی برای جمع آوری اعانه برای بچههای ديابتی اسباب بازی میفروخته. رسانهها افتادهاند به جان انجمن ديابت استراليا و پليس ايالت نيوساوث ولز که اين بابا با چنين سابقهای را فرستادهايد اسباب بازی بفروشد؟ امروز در يک برنامهی صبحگاهی راديو دربارهی او با مردم و کارشناسان حرف میزدند. هر شنوندهای هم يک نظری میداد. تا رسيد به يک نفر که اصلا نظری که داد باعث خندهی مجری و کارشناسان شد.
گفت اين بابا را که هر جا بفرستند همين داستان درست میشود که مردم از همسايگی با او شکايت میکنند. کسی هم که به او کاری نمیدهد بنابراين زندگیاش هم نمیگذرد.
۱۳۸۸ شهریور ۲۸, شنبه
فیلم؛ درگیری شدید بین مردم و لباس شخصی ها در تهران 1388 6 27 roze Quds
http://www.youtube.com/watch?v=vb7ztHcOZH8
یاهو و جی میل را هم فیلتر کردند
اکنون هیچگونه دسترسی به ایمیل و یا سایت هایی که آنها نمی پسندند برای مردم ایران وجود ندارد .
خواهشمند است از تمامی امکانات خود برای اطلاع رسانی و کمک به مردم ایران استفاده کنید .
به امید آزادی ایران
گزارش تظاهرات ایرانیان در ژاپن
۱۳۸۸ شهریور ۲۶, پنجشنبه
تظاهرات همبستگی با مردم ایران در توکیو
تظاهرات توکیودر مقابل سفارت جمهوری اسلامی
ساعت چهار بعد از ظهر روز جمعه 18 سپتامبر ایرانیان مقیم ژاپن در برابر سازمان ملل متحد در توکیو گردهمایی برگزار کرده و فریاد اعتراض خود را به سیاست های غیر انسانی و سرکوب گرانه رژیم جمهوری اسلامی بگوش جهانیان می رسانند .
همچنین شنبه 19 سپتامبر ساعت یک بعدازظهردر مقابل سفارت جمهوری اسلامی گردهمایی دیگری برگزار کرده و فریاد اعتراض خود را به سیاست های غیر انسانی و سرکوب گرانه رژیم جمهوری اسلامی بگوش جهانیان می رسانند .
۱۳۸۸ شهریور ۲۳, دوشنبه
حکومت اسلامی و نشانه های اختلال شخصيتی
http://mag.gooya.com/politics/archives/2009/09/093494.php
نامه سرگشوده محمد نوری زاد به رهبرجمهوری اسلامی ایران
اردوغان ، چندی پیش وارد مجلس ترکیه شد و با شادمانی گفت : دراین بحران اقتصادی ، کمک از غیب رسید . شادمانی اش به طلاهای انتقالی ازایران اشاره داشت که درترکیه بارانداخته بود و صاحبی نیز نداشت . هنوز که هنوز است نه فردی ادعای مالکیت آن طلاها را داشته است و نه کشور مبدا که جمهوری اسلامی ایران باشد . این خبرو این خنده کنایه آمیز اردوغان ، مدتها دستمایه رسانه های ترکیه و جهان بود .
حوادث بعد از انتخابات ، همه معادلات فکری و انسانی ما را بهم زد . رفتاری که تحت امرحضرتعالی بامردم شد ، رفتار همشان و همطراز زحمت و فهم و همراهی مردم نبود . مردم اگر انتظار داشتند این رفتار را از ماموران خود سر نظام ببینند ، درعوض ، انتظار این راهم داشتند که رهبرشان ، بلافاصله به رسم علی علی های مکررش ، همچون علی به مددشان بیاید و دادشان بستاند . نه این که مرتب روح و رفتار وحشیانه ماموران را تایید کند و به مردم معترض خودش ، همسنگ اغتشاشگران و براندازان نگاه کند .
به این سخن امام جمعه منصوب خود درمشهد – آقای علم الهدی – توجه کنید که درهمین نماز جمعه اخیر افاضه فرموده اند : .... ابن ملجم ها نمی توانند در کشورعلی (ع) به دنبال سیاست باشند . بعضی از جریان های سیاسی که ادعا دارند : نخبگان باید وارد سیاست شوند ، بدانند که اگر ولایت پذیر نباشند ولایت ستیزند و ولایت ستیز یعنی ابن ملجم !
این سخن سست از آن روی توسط این روحانی ترشروی زده می شود که نعل بالنعل حکومت فعلی را حکومت علی می داند و فعالان سیاسی را ابن ملجم . و دراین تحلیل پوک ، اصلا هم به این اشاره نمی کند که چرا وبه چه دلیلی یک رییس جمهور قبل از انتخابات برای یک امام جمعه ، یک میلیارد تومان پول می فرستد . و به این نیز نمی اندیشد که یک چنین فرمولهایی که ما در نظاممان خلق کرده ایم ، ممکن است فرسنگها از رویه علی و اولاد علی دور باشد و حتی در مدار تنفرآنان نیز جای داشته باشد .
http://mohammadnurizad.blogfa.com/post-75.aspx
۱۳۸۸ شهریور ۲۰, جمعه
اطلاعیه گردهم آیی اعتراض آمیز ایرانیان مقیم ژاپن
۱۳۸۸ شهریور ۱۸, چهارشنبه
۱۳۸۸ شهریور ۱۴, شنبه
جنبش مردم ایران هر لحظه آماده ریختن به خیابانهاست
۱۳۸۸ شهریور ۱۰, سهشنبه
مقایسه با ژاپن
به نوشته اعتماد بزرگ بودن حجم تحولی که پیرو انتخابات اخیر در ژاپن اتفاق افتاده در مقایسه با انتخاباتی که معمولاً در منطقه خاورمیانه رخ می دهد، این سوال اساسی را در ذهن مطرح می کند که چگونه ممکن است در کشوری همچون ژاپن نظام سیاسی را از صدر تا ذیل عوض کرد اما آب از آب تکان نخورد و بازنده و برنده بدون اینکه یکدیگر را متهم به طراحی انقلاب یا ضدانقلاب یا کودتا بکنند تسلیم آرایی می شوند که از صندوق های بسیار شفافی بیرون می آید.